نرو
بی تو برای تو ...
کاش می دانستم راز این امدن و رفتن چی است ؟
کاش می دانستم این همه بازی برای چی است ؟
کاش میدانستین با رفتن چیزی را ساخته باشم
اینگار آدمکا تحمل با یکی بودن را از دست داده اند
و اینگار نمی توانند باور کنن یکی هست
که برای همیشه دوست شان داره
اینگار فداکاری بین آدما رنگ باخته
وعشق معنی دوست داشتن یک طرف را میدهد
که میشه هرجا و هر وقت تمومش کرد
آدمکا تا متوجه دوست داشتن و دلبستگی طرف مقابل میشوند
سریع جا میزنن و میرند
و بعد بهانه میارند که تو خیلی خوبی اما من به درد تو نمی خورم
بازی عجیب است مگه نه ؟
عجیب تر این است که همه ما می دانیم سرما داره کلاه میزاره
و اما باز هم بازی میکنیم
اینگار دوست داریم بازی کنیم و بازیچه شویم
نرو. یا اگر می خواهی بروی لا اقل درطول دوستی طوری حرف بزن
که بتوانی بهش عمل کنی
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۸/۰۳/۰۲ ساعت 12:54 توسط نادیه نیکزاد
|