بی تو برای تو ...

کاش می دانستم راز این امدن و رفتن چی است ؟

 کاش می دانستم این همه بازی برای چی است ؟

کاش میدانستین با رفتن  چیزی را ساخته باشم

اینگار آدمکا تحمل با یکی بودن را از دست داده اند

 و اینگار نمی توانند باور کنن یکی هست

 که برای همیشه دوست شان داره

 اینگار فداکاری بین آدما رنگ باخته

 وعشق معنی دوست داشتن یک طرف را میدهد

 که میشه هرجا و هر وقت تمومش کرد

آدمکا تا متوجه دوست داشتن و دلبستگی طرف مقابل میشوند

 سریع جا میزنن و میرند

 و بعد بهانه میارند که تو خیلی خوبی اما من به درد تو نمی خورم 

بازی عجیب است مگه نه ؟

 عجیب تر این است که همه ما می دانیم سرما داره کلاه میزاره

و اما باز هم بازی میکنیم

اینگار دوست داریم بازی کنیم و بازیچه شویم

نرو. یا اگر می خواهی بروی لا اقل درطول دوستی طوری حرف بزن

 که بتوانی بهش عمل کنی