چه زیباست در فراق یار گریستن.چه زیباست

 تحمل سختی های زندگی تنها به امید وصل یار .

چه زیباست به غیر از او كسی را نخواستن و فداكاری كردن به خاطر عشق او

وچه زیباست كه قلبمان به خاطر او می تپد و تك تك سلولهایمان تنها او را می خواهند .

چه زیباست اند یشیدن به او و با او در خواب ملاقات كردن

 و چه د لپذ یر است لحظه ای كه تو را در آغوش می كشد

و تو در آن لحظه مرگت را از خدا می خواهی

از خدا می خواهی جان تو را زمانی بگیرد كه در آغوش او هستی و او پیشانی ات را می بوسد

 و قصه ی عشق را در گوشت تكرار می كند.از خدا می خواهی زند گی بایستد

 جهان و زمان حركت نكنند تا این لحظات تمام نشوند .

 می خواهی این عشق پاك به ناپاكی های دنیا آلوده نشود و همچنان پاك باقی بماند.

از خدااا  می خواهی همیشه او یارت باشد و تو هم همیشه یار او باشی 

 او شاهزاده  زیبا ی رویاهای تو باشد و تو نیز  قصه ی زندگی او ....

اما نه جهان و زمان می ایستد و نه آن عشق پاك همچنان پاك می ماند

 و نه تو همیشه یار او می مانی .

ولی من كه معشوق واقعی هستم هیچ وقت عشق او را از یاد نخواهم برد .

حتی بعد از مرگ   ...