دست هایم به امید نوازش پلک هایت با من همراهند

و پاهایم  نمی دانم مرا به کجا می برند

شب هنگام در جستجوی تو

دلم را میان ظلمت و سیاهی غیبت می کشانند

بند بند وجودم به انتظارت نشسته است

کاش بیایی و مرا از این التهاب رهایی بخشی

کاش بیایی    کاش بیایی

ای بهترین بهانه