همه چیز از چشمهایت شروع شد

راستش بدون مقدمه می خواهم بروم سر اصل مطلب

وقتی به ان چشمهایت نگا ه میکنم

  دلم پر میکشد بسوی انجایی که خودت را انجا پیدا کردم

و به قول شاعر

وقتی در چشمهانت خیره می شوم محو می شوم در غباری مه آلود

غرق می شوم در میان موج ها ی پست و بلند

گم می شوم در میان حسی غریبی

می گویند اسمش عشق  است

و پایان