تکیه گاه
الهی بی پناهان را پناهی بسوی خسته حالان کن نگاهی
چه کم گردد زسلطان گر نوازد گدایی را ز رحمت گاهگاهی
الهی تکیه بر لطف تو کردم که جز لطفت ندارم تکیه گاهی
نهاده سر بخاک آستانت گدایی ، دردمندی ، عذرخواهی
خوشا آنکس که بندد با تو پیوند خوشا آن دل که دارد با تو راهی
ز نخل رحمت بی انتهایت بیفکن سایه برروی گیاهی
به آب چشمة لطفت فرو شوی اگر سرزد خطایی ، اشتباهی
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۸/۰۶/۲۳ ساعت 15:14 توسط نادیه نیکزاد
|