....  نمی دانم کجا٬ تا کی  ٬ برای چه٬ 

ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید

و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت



و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد



و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه بر میداشت


تمام بالهایش غرق در اندوه غربت شد ....