این پست به نام توست  این پست برای توست

تویی که روزی تمام هستیم متعلق به تو بود

جانم فدای تو بود خونم حلال بود برای قربانی قدمهای تو

تو عاشقم کردی ذره ذره سلولهایم را از عشقت پر کردی

تویی که این اشکهای لعنتی با شنیدن اسم تو چشمهایم را پر می کنند

تو یک روز تدر قلبم نیامدی یک روز زندگیم نشدی

 که با تمام بدیهات یک روز فراموشت کنم

میدانم منم بد بودم خیلی جاها کوتاهی کردم اما نه به اندازه تو  اما من لج بازی نکردم

من هنوز عاشقتم با همه بدیهایی که در حقم کردی

من عاشق و مدیون همان خوبیهایت استم

نمیتوانم فراموشت کنم شایدم نمیخواهم فراموش کنم

بلی .....

نمیخواهم بلند ترین شب سال را فراموش کنم

شبی که باا من عهد بستی شبی که قسم خوردیم  که همیشه  با هم وفادار باشیم

من خسته ام از رفتارهایت با خودم خسته ام فراموشم کردی

همیشه برایم می گفتی برایت خیانت نکنم تنهایت نذارم

اما تو بی وفا شدی

تو فراموشم کردی فراموش کردی یک روزی چشمهایم دنیایت بود

فراموش کردی یک روزی من هوای نفس کشیدنت بودم

فراموش کردی وقتی مسافزت بودم  می گفتی انگار اکسیژن واسه تنفس کم آوردی

فراموشم کردی

تو فراموش کردی من کی  استم چی قولهایی برایم دادی

فراموش کردی و چشمهایت را به روی چشمهایم بستی

قفل دلت را از دلم باز کردی فراموشم کردی

تو فراموش کردی ولی من چظوری یادم برود این همه خاطره های ما

من بی وفا نیستم

ازمن نخواه فراموشت کنم ترکت کنم نخواه اشکهایم را بدرقه راهت نکنم

به همه مقدسات عالم تو تک ستاره آسمان زندگیم بودی

تو رفتی آسمان زندگیم تاریک شد

تورفتی من زخمی شدم

 چشمهانت را خشم پر کرده نمیبینی چقدر دور شدیم

کاش این نامه را با دستهایم می نوشتم

تا اشکام رد جوهر خودکار را از بین میبرد و تو میدی دارم

 برای نوشتن تک تک این جمله ها چی زجری می کشم

من میخواستمت

من محتاج بودنت بودم بودنت را ازمن دریغ کردی

من چی ظوری این ذره ذره عشق را از بدنم بیرون کنم

مردن برایم راحت تر است

برایم میگفتی بمیر اما نمیخواستی ازمن که به نبودنت  زندگیم عادت میکرد