منتظرت میمانم .
زودتر بيا من زير باران ايستادهام و انتظار ترا میکشم .
چتری روی سرم نيست میخواهم قدمهايت را با تعداد قطرههای باران شماره کنم
تو قبل از پايان باران میرسی يا باران قبل از آمدن تو به پايان میرسد ؟
مرا که ملالی نيست حتما اگر صدسال هم زير باران بدون چتر بمانم
خسته نمیشوم از خاکی که باران غبار را از آن ربوده است .
هروقت چلچله برايت نغمهی دلتنگی خواند
و خواستی ديوار را از ميان ديدارهايمان برداری
بيا من تا آخرين فصل باران منتظرت میمانم .
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۷/۱۱ ساعت 11:44 توسط نادیه نیکزاد
|