من خسته ام
خدایا خسته ام از این زندگی از این دنیای به ظاهر زیبا
از این مردم که به ظاهر صادق و با وفا
خسته ام از دوری از درد انتظار خسته ام
از این همه دروغ و نیرنگ خسته ام
آری پروردگارم از این دنیا خسته ام از آدم هایش
از دروغ هایش از نیرنگ هایش خسته ام
پس کو صداقت و محبت چرا اندکی محبت در میان دل مردم نیست چرا قطره ای از عشق در چشمان بنده هایت نیست
همش دروغ پیدا است همش نیرنگ پیدا است
دیگر دست محبتی در میان مردم نیست
دیگر عشقی پاک و مقدس در میان مردم نیست
سفره ی دل مردم همش دروغ است
به ظاهر پاک و صادقانه است ای خدایم ای معبودم خسته ام
کو زندگی پاک مقدس کو دست عشق و محبت کو سفره ی وفا و
صداقت همه رفته اند و نیرنگ مانده است
من خسته ام از این همه بی وفایی از این همه درد انتظار
از این همه حسرت از این همه اشک از این همه ناله و فغان
خسته ام آری خسته ام از دست خودم
خسته ام از دست این زندگی خسته ام
از دست همه خسته ام
ای خدایم دیگر از زندگی سیرم از خودم سیرم از دنیا سیرم
ای خدایم گوش کن صدایم
من خسته ام
 دوستان عزیز و گرامی : وبلاگ که فعلا در آن قرار دارید چکیده از مجموعه اشعار و نوشته های است که من آنرا خدمت شما عزیزان تقدیم میکنم از همه شما ارزو دارم که بادادن نظریات و پشنهادات تان در بهتر سازی وبلاگ من مرا کمک و همکاری نماید.  ( نا د یه نیکزاد  )
	  دوستان عزیز و گرامی : وبلاگ که فعلا در آن قرار دارید چکیده از مجموعه اشعار و نوشته های است که من آنرا خدمت شما عزیزان تقدیم میکنم از همه شما ارزو دارم که بادادن نظریات و پشنهادات تان در بهتر سازی وبلاگ من مرا کمک و همکاری نماید.  ( نا د یه نیکزاد  )