+
دوباره شب،دوباره طپش اين دل بي قرارم
دوباره سايه ي حرف هاي تو که روي ديوار روبرو مي افتد
دلم ميخواهد همه ي ديوارها پنجره شوند و من ترا ميان چشمهايم بنشانم
دوباره شب ،دوباره تنهايي و دوباره خودکاري که با همه ي ابر هاي عالم پر نميشود
دوباره شب،دوباره ياد تو که اين دل بي قرار را بيدار نگه داشته
دوباره شب،دوباره تنهايي،دوباره سکوت،دوباره دلتنگي،دوباره من و ياد تو
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۱۵ ساعت 5:4 توسط نادیه نیکزاد
|
دوستان عزیز و گرامی : وبلاگ که فعلا در آن قرار دارید چکیده از مجموعه اشعار و نوشته های است که من آنرا خدمت شما عزیزان تقدیم میکنم از همه شما ارزو دارم که بادادن نظریات و پشنهادات تان در بهتر سازی وبلاگ من مرا کمک و همکاری نماید. ( نا د یه نیکزاد )