نمیخواهم زنده باشم
به احساس غمگین خواستن تو .. به ان غم .. قسم
به تک تک ظلم های این زمانه قسم
ستمگر به هر ستم تو قسم
در دلم آتش زدی در فصل باران .. نمیخواهم زنده باشم .. نمی خوام زنده باشم
تو به من زخمهای زدی .. که نمیخواهم مرحم شان کنم
نمیخواهم زنده باشم .. نمیخواهم زنده باشم
زهر جدایی را دیگر نمیخواهم بخورم
نمیخواهم زنده باشم
این فصل خاطرات تو .. یاد اون حرفهای عاشقنه ..
با فراموش شدن این خاطرات ما دیگه هیچ وقت به هم نمی رسیم .. نمی خوام .. نمی خوام ..
نمی خوام زنده باشم .. نمی خوام زنده باشم .. بدون تو ..
عشق عبادت .. عشق هست پرستش .. عشق اسم دوم خداست ..
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۹/۱۲/۲۱ ساعت 1:2 توسط نادیه نیکزاد
|
دوستان عزیز و گرامی : وبلاگ که فعلا در آن قرار دارید چکیده از مجموعه اشعار و نوشته های است که من آنرا خدمت شما عزیزان تقدیم میکنم از همه شما ارزو دارم که بادادن نظریات و پشنهادات تان در بهتر سازی وبلاگ من مرا کمک و همکاری نماید. ( نا د یه نیکزاد )