دورم م م م
خیلی وقت است که دلم برای کسی تنگ است خیلی وقت است این دل بهانه میگیرد
چشمهایم بارانیست و دلم هوای او را کرده است.
یک عالمه درد دل در این دل خسته نهفته است.
دلم تنگ است برای لحظه ای دیدار ، برای لحظه ای نگاه به چشمانش .
دلم برای کسی تنگ است که او در کنارم نیست
در این حال و هوا ، در این لحظه های پر از تنهایی آرزو داشتم او در کنارم بود.
حالا که در کنارم نیست احساس تنهایی میکنم و این دل در حسرت یک لحظه دیدار با اوست .
این دل بی طاقت برای کسی تنگ است.
کسی که آتش دلتنگی را در دلم نشانده است ، اما در کنارم نیست تا این آتش را خاموش کند.
و همچنان این آتش، قلبم را می سوزاند . خیلی وقت است دلتنگ کسی هستم
خیلی وقت است دلم هوای کسی را کرده است.
به چی کسی بگویم درد این دل را ، من که به جز او همدلی را ندارم.
به چی کسی بگویم راز این دل را ، من که به جز او همرازی را ندارم.
در کنار چی کسی قدم بزنم ، نگاه به چشمان چی کسی کنم ،
دستان چی کسی را بگیرم مگر به جز او چی کسی را دارم.
در این دنیای بزرگ تنها اوست که مرا دلتنگ خودش کرده است
کاش در کنارم بود ، کاش تنها لحظه ای او را میدیدم
تا درد این دل پر از نیاز را به او میگفتم ، درد دلتنگی هایم را برایش میگفتم.
دلم برای کسی تنگ است ، ولی او کجاست که بداند
در این گوشه از این دنیا دلی است که در حسرت دیدار با او همچنان چشم به راه نشسته است.