نمیدانم از کجا بنویسم ?
نمیدانم چگونه برآیت بنویسم همیشه به خودم میگفتم میخواهم چیزی برآیش بنویسم .
از چی بنویسم و از کجا بنویسم نمیدانم از آغاز بنویسم یا از انجام
نمیدانم از عشق بنویسم یا از تنفر . نمیدانم چگونه آمدی و چگونه رفتی .
نمیدانم از کوه بنویسم یا از دشت . همان دشتی که نامش را دشت آرزو ها گذاشته بودم
که یک عمری در آن دست در دست هم داده قدم میزدیم
دیگه نمیدانم که احساسم چیست . خیلی وقته که با حس دوست داشتن غریبه شدم.
بعد از رفتنت تنها درکوچه گل های یاس به انتظار نشستم اما هیچ قاصدکی نیامد وخبری
از تو برایم نیاورد .
نمیدانم از امیدی که سالها برای امدنت داشتم بنویسم یا ازناامیدی........
نمیدانم از اشکهایی که ریختم بنویسم یا از خنده هایی که خیلی وقت است بر لبانم نقشی
نبسته است
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۰/۰۴/۰۷ ساعت 1:55 توسط نادیه نیکزاد
|
دوستان عزیز و گرامی : وبلاگ که فعلا در آن قرار دارید چکیده از مجموعه اشعار و نوشته های است که من آنرا خدمت شما عزیزان تقدیم میکنم از همه شما ارزو دارم که بادادن نظریات و پشنهادات تان در بهتر سازی وبلاگ من مرا کمک و همکاری نماید. ( نا د یه نیکزاد )