میخواهم ساده بنویسم بگویم دوستت دارم بگویم چقدر برایم عزیزی بنویسم 

دلم همیشه برایت تنگ است نمیدانم  چرا اینقدر دلتنگت استم

نمیدانم این چی دلتنگیست نمیدانم ...

میدانم که به احساسم میخندی به سادگیم میخندی ولی همیش تقصیر این دل ساده من است

نمیدانم ولی این احساس را دوست دارم

بعضی وقتها انقدر میخواهمت وانتظارت را میکشم که خودم به سادگیم میخندم

میخندم به احساس خودم به اینکه چرا باید کسی را مجبور کنم که دوستم داشته باشد

چرا  نمیدانم من این احساس را دارم