بيا تا در خلوتي عاشقانه در شبي تار دست به دعا بگشائيم وتمام كينه را رها كنيم

بيا سرزمين تاريك دل خود را با فانوسي عاشقانه ازعشق الهي روشنايي بخشيم

و باران چشم های خود را در جامي ازعشق به شقايقها هديه كنيم

 نميدانم از چی زمان كوير ترك خورده ي ذهنم به دنبال قطره اي از اسمان ديدگانم ميگردد

هراز گاهي اسمان كويرابري ميشود ولي قدرت بارش ندارد

 در ميان خاطرات غبار خورده ام به دنبال خاطره اي ميگردم تا نام ترا درذهنم زنده كند

ترا سطر به سطر مي نويسم واژه به واژه به دنبالت ميگردم

تا تمام دل تنگي هايم را بگويم