خدایا .....
عزیزم میوه ی باغ آرزو هایم از بس که انتظارت را کشیدم
بسیار شایق دیدارت هستم چقدرخسته شدیم
از کشیدن این بار سنگین بر شانه های ناتوانم .
احساس میکنم دیگر نمیتوانم پاهایم توان رفتن ندارد .
دلم برای دیدارت عاطفه هایت و مهربانی هایت تنگ شده است .
شاید هزاران بار برایت باز گو کرده باشم اما باز هم میخواهم
بگویم زیرا بعضی چیزها ارزش هزاران بار تکرار را دارند ...
همیشه به درگاه ی خداوند دعا میکنم که ............. خدایا
تو مهربان ترینی ، هرگز تنهایش نگذار .
هرگز دستانش را رها نکن .
بیشتر از تمام دنیا،بیشترازهرچیز و همه کس.
تو این را از هرکسی بهترمیدانی .
با یک دل پر ازامید و یک دسته گل در دستم یک دنیا ارزو در دلم
برایت خوشی های بی پایان تمنا دارم ....
برایت خوشی های بی پایان تمنا دارم ....
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۲۳ ساعت 22:14 توسط نادیه نیکزاد
|
دوستان عزیز و گرامی : وبلاگ که فعلا در آن قرار دارید چکیده از مجموعه اشعار و نوشته های است که من آنرا خدمت شما عزیزان تقدیم میکنم از همه شما ارزو دارم که بادادن نظریات و پشنهادات تان در بهتر سازی وبلاگ من مرا کمک و همکاری نماید. ( نا د یه نیکزاد )