تنها و تنها استم
خسته ام ! از خودم خسته ام كه آ واره شدم از بی كسی .
لحظه های تنهايی و دلتنگی را نمی توانم به كسی بگويم .
دل محرم هر بيگانه نيست و تو می دانی كه خانه دلم متروك است .
كسی را نمی يابم كه با غم فراق آشنا باشد .
دلم برای ديدارت پر می كشد .
و تو چه آرام و بيصدا از برم پر گشودی. چگونه بيابمت .
اگر نگاه منتظر من تا ابد پشت اين پنجره سنگی باقی بماند
شكايتی ندارم . من به خاطرات خوب گذشته هم قانعم .
فقط تو بگو عشق من پاك و مقدس نبود ؟
كه سهم من حسرت شد و انتظار ...
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۷/۰۲/۱۵ ساعت 18:55 توسط نادیه نیکزاد
|