عاقبت تنهایی
گريه کردن تا سحر کار من است. شاهد من چشم بيمار من است .
فکر کردم که او يار من است نه ! فقط در فکر آزار من است .
نيتش از عشق تنها خواهش است دوستت دارم دروغي فاحش است.
يک شب آمد زير و رويم کرد و رفت. بغض تلخي در گلويم کرد و رفت.
پايبند جستجويم کرد و رفت. عاقبت تنهایی را همدم من کرد و رفت .
اين دل ديوانه آخر جاي کيست
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۷/۰۲/۲۱ ساعت 11:51 توسط نادیه نیکزاد
|