خدا حافظ

 

دوستان عزیز من باز هم ....................... خدا حافظ

از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم

 

 اينکه دلم برايت تنگ شده کافي نيست  ؟؟؟

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ...

ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد .

کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد

کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم

و دردهایم را به گوش تو میرساندم

 بدون تو عاشقی برایم عذاب است

میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم

کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم

میدانی که اگر از کنارم بروی

 لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود

 میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست

 برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت

انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ...

شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهيه .

 اما معنيش را شايد سالها طول بکشه تا بفهمي !

تو اين کلمه کوچک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدامش دل شير مي خواهد !

تنهايي  ،  چشم براه بودن ،  غم  ؛ غصه ، نا اميدي ،

 شکنجه رو حي ،  دلتنگی ،  صبوری ، اشک بیصدا ؛

هق هق شبانه ؛ افسردگي ،  پشيماني ، بي خبري و و ...........

 براي هر کدام از اين کلمات چند حرفي که خيلي راحت به زبان مياید

و خيلي راحت روي کاغذ نوشته ميشه

 بايد زجر و سختي هايي را تحمل کرد

 تا معاني شان را فهميد و درست درک شان کرد

از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم


 

 

نفرین به تو ای ........

 

      

 

گاهی وقتها با خودم فکر می کنم

 

 

نفرین بر عشق

 

اولین و آخرین باری که لبم با گرمای لبت آشنا شد

در دلم گفتم به سلامتی عشق ما نوش !

فکر می کردم بوسه ی اتشینی که تمام وجود هر دوما را  گرفته میتواند

 دلیلی باشد برای تا ابد باهم بودن ما  و عشق نثار هم کردن ما

نمی دانم حرفم را  تمام کنم  ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 قشنگترین قسمتش همین جاها بود . بقیه اش انقدر زشت و کثیف شده

 که وقتی برایش فکر می کنم هزار مرتبه در دلم میگویم  نفرین بر عشق !

اما افسوس که فهمیدم آتش بوسه ما در وجود من از عشق شعله ور می شد و در وجود تو از ...

 

گاه مي انديشم

 

در ميان من و تو فاصله هاست .

گاه مي انديشم

مي تواني تو به لبخندي اين فاصله را برداري

تو توانايي بخشش داري دستهاي تو توانايي آن را دارد

که مرا زندگاني بخشد 
 
به من مي بخشد شور عشق و مستي

و تو چون مصرع شعري زيبا سطر برجسته یی از زندگي من هستي
 
 

نه باورم نمیشه كه تو مرا از ياد ببري

 

 

از ان زمان که تو رفتی .......

 

پا به خیال خلوت خود میگذارم از زمانی که تو از کنارم رفتی من دیگر خیالم پرواز نمیکند

دیگر توانی ندارد تا سرزمین تو پرواز کند من تا سرزمین رویایی تو کیاومتر فاصله دارم

تو که میتوانی بیایی پس نامهربانی را کنار بگذار بیا تا من ارام گیرم

باور کن بعد از تو ارامش ا م از بین رفته حتی نمیتوانم مثل گذشته با تو به رویا بیاییم

تو را قسم میدهم بیا تا من  ... اری بیا

 از ان زمان که تو رفتی .......

تو با رفتنت مرا ویران کردی تو با رفتنت مرا خرد کردی

اری تو رفتی و حتی ندیدی با رفتنت چه به سر من اوردی

تو انقدر بی رحم شدی که حتی اشک  ریختن من برایت خنده دار شده بود

تو رفتی و همه چیز رابا خودت بردی تو حتی روح من را با خودت بردی

حالا باور کن که ان کسی که هر لحظه با توست با تو میگرید با تو میخندد اری من هستم

اری ان که هر دقیقه هر ثانیه با توست منم

مقصر من نیستم تو مقصری که با رفتنت همه چیزم را بردی

اری همه چیز را حتی من را با خودت بردی بهترینم من را مقصر ندان

  تو بودی که بی انکه فکر کنی عاقبت من چه میشود

رفتی اری رفتی مهربانم و تنهایی ام را حس نکردی رفتی و ندیدی

غصه هایم را رفتی و ندیدی مردن مرا بعد رفتنت ..........

دوست دارم تا ابد

 

بی تو با خاطرهایت چه کنم  ؟

 

 

عشق چراغ راه زندگي است .

 

اگر كسي خوشبخت نيست ، تقصير از خود اوست زيرا خداوند همه را خوشبخت آفريده است . 

آدم لجباز چون دانسته خطا مي كند ، بيش از ديگران بر خطاي خود دريغ مي خورد .

 اگر نتوانيم آزاد زندگي كنيم ، بهتر است مرگ را با آغوش باز استقبال كنيم .

 عشق مالي است كه خداوند به انسان داده است تا با آن از به سوي او پرواز كند .

مشتاق باشيد كه زندگي را همان طوري كه هست بپذيريد .

به توانايي خويش ايمان داشتن ، نيمي از كاميابي است .

 هر بار كه ترديد كردي مطمئن باش كه شكست مي خوري .  

 مردي كه در نبرد زندگي مي خندد قابل ستايش است .

فضيلت انسان در نگهداشتن حد وسط ميان افراط و تفريط است .

هيچ كس جز خود ، مسوول بدبختي و يا خوشبختي هاي ما نيست .

دوستانم دارايي من هستند .

عشق چراغ راه زندگي است .

 

انتظار شيرين است

 

خسته ام چشم هايم خسته است

ذهنم پر تشويش قلبم پر درد

گوش هايم ديگر طاقت هيچ هياهويي ندارند

لحظه هاي بي رحم پي درپي هم مي گذرند

انتظاري تلخ

نه

انتظار شيرين است

چون پس از پايانش لحظه ي ديدار است

وقتي که صداي نفست در گوش من طنين انداز است

انتظارم ديگر را به پايان است

با بودن تو

ذهنم پر از آرامش قلبم مملو از عشق

چشم هايم پر شور اما ...........

لحظه هاي بي رحم تند و تند از پي هم مي گذرند

وصداي نفست را از من باز پس مي گيرند

باز هم قلبم پر درد ذهنم پر تشويش

 

انتظارمی کشم وشروع دو باره

 

 

حتی پلک هم نمیزنم

 

بهاراست وبازشکوفه های دلم بسته اند.

بهاری جدیدرا انتظارمی کشم وشروع دوباره را .

گذرلحظه ها وثانیه ها نیامدنت رافریاد می کشند .

حتی پلک هم نمیزنم !

آخرمیترسم مثل همیشه توبیایی ومن درحسرت ندیدنت تاهمیشه بمانم .

توهربارآمدی ورفتی ومن بارفتن هایت شکستم وسوختم .

اما این باربهارآمدنت راجشن می گیرم .

این بارحرفهای دلم رادرگوش ا ت زمزمه میکنم .

 

خـــــــــــــدایـــــــــــــــــا

 

 

صدا کن مرا

 

صدا کن مرا که صدایت زیباترین نوای عالم است،

صدا کن مرا که صدایت قلب شکسته ام را تسکین میدهد،

صدا کن مرا تا بدانم که هنوز از یاد نبرده ای مرا ،

نشتسه ام تا شاید صدایم کنی و محبت بی دریغت را نثارم کنی.

                                          

 

صدای عشق همیشه در دلها باقی خواهد ماند

 

 

روزهایی رویایی

 

   در اين ديار بي محبت 

چشيدن طعم محبت تو چه زيباست .

 در اين دياري كه در آن گل هاي صداقت پاكي واعتقاد پژمرده است

 در كدامين دل مي توان رنگ پاك صداقت ويكرنگي يافت

 سوگند به قلب سرخت

تو را يافتم وبا خطي قرمز بر تمامي دل ها كشيدم

  عاشقانه های من پیشکش تو  

 

تنهایم !

 

تنهایم  !


تنهاتر از همیشه  ...  تنهاتر از کوه  ...  تنهاتر از زمین  ...   تنهاتر از آسمان


تنهاتر از دریا  ...  تنهاترازدنیا  ...  تنهاتر از عشق 

تنهایم  !

بیا و بگذار سرم را روی شانه هایت بگذارم می خواهم دیگر تنها نباشم  .

می خواهم این بار که می گریم اشکهایم جای امنی داشته باشند در آغوش تو  .

می خواهم تنهایی ام را تنها بگذارم  .

 

آری در همین یک قدمی ...

 

مهربان من دوستت دارم

 هرگز از بی کسی خویش مرنج ،

 هرگز از دوری این راه مگو و از این تنهایی ،

 

 و از این فاصله ها ... که میان من و تو روئیده است ...

 

بگذار تا که پروانه ، تنهایی از این پنجره آزاد شود ، برود .

 

بال خود را بسپار به نسیم ، قاطی باد شو ،

 

 بگذار کبوتر خوشبختی روی بام قفست بنشیند .

 

هر زمان که دلت تنگ من است ، بهترین شعر مرا قاب کن ،

 

پشت نگاهت بگذار تا که تنهائیت از دیدن آن جا بخورد

 

 و بداند که دل من با توست در همین یک قدمی ...

 

      آری در همین یک قدمی ...   

 

 

چون شيشه در دست توام

 

 

خداوندا تویی تنها پناهم

 

 

ماه مبارك رمضان تبریك

 

سلام دوستان عزیزم ...

اميدوارم كه حال تان خوب باشه ( نه مثل من  )

اميدوارم در نماز و روزه ها ی تان مرا هم دعا كنيد

 چون خيلي به دعا كردن شما عزيزان احتياج دارم