دوستت دارم

عشق به تو و دوست داشتن تو آنقدر برایم ارزشمند است که  ....

خداوند را هزاران بار شاکرم که تو را مایه آرامش من قرار داد  .

فریاد دوستت دارم را سر میدهم تا همه بدانند که عاشقت هستم  .

 قلبم و روحم از آن توست. به من بی اندیش تا در آرامش با تو بودن هستی بگیرم  .

 بعد از پرستش پروردگارم عاشقانه سر به سجده­ی عشق تو فرو می­آورم  .

 ای سرور لحظات دلتنگی من بدان که اگر بی تو تمام دنیا را داشته باشم باز هم بی­چیزم .

  یک بغل رز سرخ، یک سبد ستاره و یک دنیا عشق در روز تولدت پیشکش وجود 

عمری به بلندای آفتاب و به روشنی مهتاب برایت آرزومندم  .

تنها برای چشمان تو مینویسم تا بدانی عشق و محبت را در چشمان تو آموختم

 و با تو آغاز کردم  .

بهترین صدای زندگیم شنیدن صدای توست و قشنگترین لحظه­ام لحظه­ی دیدن توست  .

 تنهایم مگذار که عاشقانه دوستت دارم . اگر برای همه یکی هستی  ،

 برای من یک دنیایی. چه زیباست به خاطر تو زیستن و چه تلخ و غم­انگیز است

 دور از تو بودن. خودت هم میدانی بدون تو زندگی چه ناشکیباست  .

از دریا پاکی را دیدم و از پرندگان پرواز برای رهایی، از آفتاب روشنایی را و وقتی تو را دیدم

 همه آنها برایم بی­معنی شدند چون تو تمام مهربانی­های دنیا را به من هدیه دادی.

نفسم به نفسهایت بسته است. بدان که زیباترین صدای زندگی­ام صدای تپش قلب توست .

 

مرا بگذار

 

بگذار برای آخرین بارگرمی دستانت را حس کنم

مراببوس    تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم

نگاهم کن

و التماسم را در چشمان همیشه عاشقم بخوان

لرزش دستانم وسستی قدم هایم را نظاره کن

تنها ترا میخواهم       ترا

بگذار دوباره در نگاهت عاشقانه و لطیف غرق شوم

دلبر من بگذار

دوباره در آغوشت به خوابی عا شقانه فرو روم

من فقط ترا میخواهم و فقط  ترا

 

                                  

 

 

مهربانم

بی تو اگر چون قفسم بر آتشم بنشانند نخواهم سوخت .

 

 چرا که امید آمدنت هردم زنده ­ام می­ دارد  .

 

اگر به زنجیرم بکشند و بر چشمانم داغ  بگذارند .

 

 تا زمانی که آرزوی تو در دلم باقیست پایداری خواهم کرد .

 

اگر حتی پیکرم را با خنجر تکه تکه کنند جانم را تسلیم نمیکنم .

 

 چون هردم به امید آنم که تو از راه  برسی  .

 

اگر مرا غرق در نعمت کنند و در قصر جواهر بنشانند  .

 

تا تو نباشی آرام نخواهم گرفت .

 

چون تو امید زندگی و آرام و قرار من هستی  .

 

 

فدایی ها

Titnic

به او بگوئید ...

 به او بگوئید  ...

بگوئید که من  ...

تا ابد در کنارش می مانم  ...

به او بگوئید که  همیشه به یادش هستم  ...

به او بگوئید که فقط او را می پرستم  ...

به او بگوئید که بدون حضورش من هم نخواهم ماند  ...

به او بگوئید که تمام خاطراتم با یاد اوست  ...

به او بگوئید که روزی دستانم را به دستانش می رسانم  ...

 

ها ها ها

نترس مه استم

 

پاییز را دوست دارم

پاییز را دوست دارم  .


بخاطر غریب و بی صدا آمدنش


بخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش


بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش


بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش


بخاطر رفتن و رفتن و تر شدن زیر  باران  های پاییزی


بخاطر بوی مست کننده خاک  باران خورده کوچه ها


بخاطر غروب های نارنجی و دلگیرش

 

من ترا صدا میزنم

 

 

زمین باران را صدا می زند

 

 

خدایا

 
چه لحظه هايی که در زندگی ترا گم کردم اما تو همیشه کنارم بودی
 
چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی
 
چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور
 
تو را که پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی
 
از یاد بردم اما تو همیشه به یادم بودی
 
وقتی خسته از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی
 
وقتی از آدم های دور و برم دلم گرفت
 
 و دنیا غم هاش و بهم ارزانی کرد تو به قلبم آرامش دادی
 
تو با حضورت به خنده هام هدف دادی
 
 به گریه هام دلیل دادی
 
 به زندگیم
 
 به نفس کشیدنم رنگ دادی
 

عشق ....

 

زیباتر از عشق  چیزی ندیدم و بالاتر از عشق  چیزی نخواستم

به خاطر عشق  است که دنیا را زیبا می بینم

و به خاطر  عشق  است که  خدا  را حس میکنم و او را می پرستم

دنیایی که همراه با  عشق  به  خدا  باشه زیباترین رنگ عالم را دارد

 

زندگی این است

زندگی گل زردی است بنام  غم                                                   

فریاد بلندی است بنام  آه                                                        

 آئینه شکسته ایست بنام  دل                                                    

 مروارید طلایی است بنام  اشک                                                  

 TinyPic image    

    

برای تو

 برای تو می نویسم که

  بودنت بهار و نبودنت خزانی سرد است

 تویی که تصور حضورت سینه بی رنگ نوشته ام را

 نقش سرخ عشق می زند

  در کویر قلبم از تو برای تو می نویسم

  ای کاش در طلوع چشمان تو زندگی می کردم تا مثل باران

  هر صبح برایت شعری می سرودم

 آن گاه زمان را در گوشه ای جا می گذاشتم و به شوق

  تو اشک می شدم و بر صورت مه آلودت می لغزیدم

 ای کاش باد بودم و همه عصر را در عبور می گذراندم

  دوستت دارم

 

زندگی چیست ؟


زندگی زیباست آن را ستایش کن  .

زندگی شادمانیست آن را امتحان کن  .

زندگی رویاست آن را درک کن  .

زندگی مبارزه است با آن روبرو شو .

زندگی وظیفه است آن را انجام بده  .

زندگی بازیست آن را بازی کن  .

زندگی عهد و پیمان است به آن وفا کن  .

زندگی اندوه است بر آن غالب شو .

زندگی آواز است آن را زمزمه کن  .

زندگی تلاش است آن را بر عهده گیر .

زندگی تراژدی است با آن مواجه شو .

زندگی حادثه است حادثه جو باش  .

زندگی شانس است آن را جستجو کن  .

زندگی  زندگیست  بخاطرش  زندگی  کن 

 

قسمت من نیست

چه قدر دوست داشتم تمام دلتنگي هاي اين روز ها را با كسي تقسيم مي كردم ،

 و يا كسي بود براي گوش دادن و درد دل كردن 

 آنقدر فاصله زياد شده كه هرچه فرياد مي زنم

صدايم را نه تو مي شنوي و نه هيچ كس ديگر  .

باز هم میگم

ميشه بعضي ها را مثل اشك از چشمات بندازي .

 اما نميتوا ني جلوي اشكي را بگيري كه با رفتن بعضي ها از چشمات جاري ميشه .

TinyPic image

غم اگر سيرم كند  . 

غصه اگر پيرم كند  .

 

دست بزرگ آسمان اگر زمين‌گيرم كند  .

 

 بازهم ميگم  :

       دوستت دارم

 

باران نگاه

 

تو که  باران  نگاهت همه را می بارد  .

تو که امواج نگاهت همگان را سر ساحل وفا می خواند

و من از دور تماشاگر بی نام و نشانی هستم  .

به تو می اندیشم

به همان لحظه که گفتم

بی تو در خانه غم می میرم

امشبی را به من آرامش ده

و تو خندیدی که نه جانم

بین ما فاصله هاست

و من عادت کردم درشب سرد دلم

به تو اندیشه کنم

و هنوز هم به تو می اندیشم

دوستت دارم دیوونه

 

محبت

 

مشکل است

چقدر دوست داشتم يك نفر از من مي پرسيد

چرا نگاه هايت اينقدر غمگين است  ؟

چرا لبخند هايت اينقدر بي رنگ است  ؟

 حتي يك بار هم نپرسيدي چرا چشم هايت هميشه باراني است  ؟

 اما افسوس ........ هيچ كس نبود هميشه من بودم

 و من و تنهايي پر از خاطره. اري با تو هستم ..... با تويي كه از كنارم گذشتي  .

گفتم گل رادوست دارم میگی چرا ميچينيش  .

 گفتم  باران  رادوست دارم میگی چرا  با چتری ميري زيرش  .

 گفتم پرنده رادوست دارم میگی چرا در قفس ميندازيش  .

 چطور ميتوانم نترسم وقتي ميگي دوستت دارم  ؟

 

فردای نا تمام

 
 
دستي نيست تا نگاه خسته ام را نوازشي دهد .
 
 اينجا باران نمي بارد   ...
 
فانوسهاي شهر، خاموش و مُرده اند .
 
 دست هاي مهرباني  فقيرتر از من اند
 
 نامردمان ِعشق نديده، خنجر کشيده اند بر تن برهنه و بي هويتم  
 
 دلم مي خواهد آنقدر بنويسم تا نفسهايم تمام شود ...
 
 
 باران خاموش
 
 

صدای پای

باد وزیدن گرفت

قطرات  باران  به صورتم حمله ور شدن ،

اشکها غافلگیر شده بودند .

چه زیبا بود جنگ اشک و باران  !

چه زیبا بود استقامت اشک در مقابل هجوم  باران  !

 

مرد بی عقل

 

یک مرد ترکی خانم خود را از بین برد  .

 یک نفر برایش گفت که ما شنیدیم که خانم خود را به چاقو زدی ؟

چرا با چاقو زدی ؟

 آن مرد با بسیار خون سردی گفت که پیسه معاش من پوره نمیکرد که تفنگچه میخریدم

شخص نادان

یک مرد تنها به سفر رفت وقتی از سفر پس آمد خانمش سوال کرد

که چطور بود سفر خوش گذشت شوهر گفت بلی خوش گذشت

 خانم گفت چند مصرف کردی ؟

 شوهر گفت ۱۰ هذار دالر .

خانم گفت پس اینطور است من هم میروم سفر .

 وقتی خانم سفر رفت پس آمد شوهر گفت چطور بود سفر خوش گذشت .

 خانم گفت بلی خوش گذشت شوهر گفت چند مصرف کردی ؟

 خانم گفت ۱۰ دالر .

شوهر گفت امکان نداره .  چطور ۱۰ دالر ؟

خانم گفت در روز اول ۱۰ دالر به نان مصرف کردم بعد یک احمق مانند تو پیدا شد 

 

نظر بتی

يك گاو نر دنبال يك گاو ماده مي افتد گاو ماده هي فرار میکند

 گاوآخر به يك كوچه مي رسه كهکوچه بسته بوده برمي گردد

و با حالت درماندگي مي گويد آخه چي از جان من مي خوايي

 گاو نر مي گه فقط یک ماچ

نظر بدهید

دوستان عزیز یک چند جوک به شما نوشته میکنم

امید که خوش تان بیاید بازبه یک مدت کوتاه از پیش شما میرم

 چشم براهی نظریات شما عزیزان استم

سکوت

 

 

دل گرفتی

از جدا شدن نوشتي رو تن زخمي هر برگ


گريه کردم و نوشتم نازنينم يا تو يا مرگ

 

به تو گفتم باورم کن ميان اين همه ديوار


تو با خنده اي نوشتي هم قفس خدا نگهدار

 

میدانی ...

مرغابی بدون آب زندگی نداره و من بدون تو

 

فریاد

 بیایی آن زمان که مرده باشم

 به زیر خاک داغت برده باشم

تنها یم

خدایا آن کس که مرا در تنها ترین تنهایی هایم تنها گذاشت

او را در تنها ترین تنهایی هایش تنهایش مگذار

فرقی نداره باز هم دوستت دارم

 

تحمل کردن زیباست

اگر قرار باشد روزی به تو برسم

  انتظار اسان است  

 اگر قرار باشد دوباره ترا ببینم

زندگی شیرین است

اگر قرار باشد مزه ی دستان ترا بچشم 

     مشکلات حل می شود  

اگر قرار باشد روزی به پای تو بمیرم

لطفا فوتم نکن ؛ می خواهم در سینه ی تو تمام شوم 

اشک ها همه به  لبخند  تبدیل می شود

اگر قرار باشد تو را یک  بار  ببوسم

و لبخند ها دوباره به  اشک

فقط اگر ببینم  خیال  رفتن داری

زنگیم می سوزد  اگر  بفهمم روزی از من دل گیر شده ای 

 

جام های شکسته

 

سلام به گرمي  عشق  به تنهايي  يك برگ وبه ارامي نسيمي كه مرا تا ديار مرگ مي برد.

 

عشق در قلب ادمي و معشوق در ذره هاي وجود انسان همانند خون در جريان است

 

اكنون كه قلبم اماده ي پذيرش است مي گويم دوستت دارم

 

بايد به كام دل بگويم و هرچه دل مي خواهد بنويسم  :

 

 

اي كاش هرگز در تلالوی نگاه زيبايت قرار نمي گرفتم اي كاش  هيچ وقت اسپ

 

سركش غرور را رام نمي كردي

 

 و اي كاش مرواريد هاي محبت را بر من هويدا نميكردي

 

اگر روزي روزگاري در مصاف چشمان زيبايت قرار نگيرم

 

هرگزوهرگز نام و يادت را

 

از خويش جدا نخواهم ساخت

 

درست است كه گاهي دست بي وفايي روزگار همانند خزان بر ادمي سايه مي افكند

 

وبهترين دوستان را از هم جدا ميكند

 

ولي هرگز قادر نخواهد بود  دلها  را از هم جدا كند

 

 

كاش دوستان همانند غم با وفا بودند  وهميشه با انسان

 

 

سر و دل

دوستت دارم

شب را دوست دارام بخاطر سكوتش سكوت را دوست دارم

 بخاطر آرامشش آرامش را دوست دارم

بخاطر بودنش در تنهايي تنهايي را دوست دارم

بخاطر بودنش در عشق و عشق را دوست دارم بخاطر دوست داشتنش

گفت بنويس گفتم با چه بنويسم قلم ندارم گفت با استخوانت بنويس

 گفتم مركب ندارم با چه بنويسم گفت با خونت بنويس

 گفتم ورق ندارم بر روي چه بنويسم

 گفت بر روي قلبت بنويس گفتم چه بنويسم

گفت بنويس     دوست دارم

تقدیم به بهترینم

  .      .'                      
          :`...' `.,'  '                
      `.  ' .**.  ; ; ':                
      ` ``:`****,'  .' :                
    ..::.  ``**":.''   `.               
  .:    `: ; `,'        :               
    `:    `   :         ;               
      :   :   :        ;                
      :    :   :     .:                 
       :    :   :..,'  ``::.            
        `....:..'  ..:;''               
        .:   . ...::::                  
       ,'''''``:::::::                  
                 `::::                  
                   `::.                 
                    `::                 
             . ,.    ::::'      ,..     
           .'.'  ``.  ::      .'.. `.   
          '        .: ::    ,'.'     .  
        .' ,'    .::::::   ,.'    .:::. 
      .' .'  ..:'     ::: .,   .;'     ~
     ,;::;.::''        ::.:..::'        
    ~                  ::;'             
                       ::               
                     ,:::               
                       ::.              
                       `::              
                        ::              
                        ::              
                        ::

کاش میبودی میدیدی

خوش به حال آسمان كه هر وقت دلش بگيره بي بهانه مي باره  ...

 

به كسي توجه نمي كنه ... از كسي خجالت نمي كشه  ...

 

مي باره و مي باره و ... اينقدر مي باره تا آبي میشه  ...

 ‌

آفتابي میشه  کاش ... کاش مي شد مثل آسمان بود  ...

 

كاش مي شد وقتي دلت گرفت آنقدر بباري تا بالاخره آفتابي شوی

 

امشب شمع حسرت آرزوهاي بر باد رفته ام ذره ذره اب ميشود

 

 

 

امشب براي مرگ آرزوهايم لباس سياه پوشيده ام  ...

 

كاش امشب كسي براي عرض تسليت به خانه دلم مي آمد ...

 

كاش امشب تو بودي و دلداري ام ميدادي و دفتر كال آرزوهايم را ورق ميزدي  ...

 

 اما افسوس كه تو نيستي و زندگي بي تو قشنگ نيست ....

 ای کاش بودی و جواب این دل بهانه گیرم را می دادی  !

بخاطر همه این ها، هیچ وقت فراموش نکن که ...

لبخند من به تو یعنی  عاشقانه دوستت دارم

 

آغوش من همیشه برای تو باز است .

 

همیشه برای گوش دادن به حرف هایت آمادگی دارم .

 

همیشه پشتیبانت هستم .

 

من مثل کتابی گشوده برایت خواهم بود .

 

فقط کافی است چیزی از من بخواهی ، بلافاصله از آن تو خواهد شد .

 

می خواهم اوقاتم را در کنار تو باشم .

 

من کاملا به تو اطمینان دارم و تو امین من هستی .

 

در دنیا تو از هر چیزی برایم مهمتری .

 

همیشه  دوستت دارم  چه به زبان بیاورم چه نیاورم .

 

همین حا لا در فکر تو هستم .

 

تو همیشه برای من شادی می آوری به خصوص وقتی می خندی . 

 

من همیشه برای تو اینجا هستم و دلم برایت تنگ است .

 

هر وقت که احتیاج به در دل داشتی روی من حساب کن .

 

من هنوز در چشمانت گم شده هستم .

 

تو در تمام ضربان های قلبم حضور داری .

 

    پس خواهش می کنم سعی نکن مانع جاری بودن آن شوی

 

      

                                                                   

   

انتظاررررررررررررررر

به انتظارم بمان...

 

با تمام وجود به انتظارم بمان...

 

حتی اگر نزد تو دیگر باز نگشتم باز هم به انتظارم بمان...

 

شاید روزی صدای پایی را بشنوی که از آن من باشد

 

پس :

 

به انتظارم بمان ای بهترینم

 

روزی نزد تو باز  خواهم گشت

 

و با هم بودن را تجربه خواهیم کرد

 

و تا ابد پیشت خواهم ماند

 

چه روزی خواهد بود آن روز

 

با تو

 

و

 

در کنار تو

 

برای همیشه 

 

یعنی آن روز خواهد آمد  ؟

 

 تو به من بگو ؟  ای بهترینم

 

نمیدانم از چی و از کجا بنویسم

به راحتی نمی شود قلم بر روی کاغذ کشید و از او  نوشت  .

گاهی می خواهم بنویسم ولی نمی دانم از کجا شروع کنم  .

 

گاهی می نویسم و لی نمی دانم کجا پایان برم .

 

 گفتن از تو و امثال تو نه شروعی دارد  نه پایانی  .

 

گاه می خواهم از خوبی بودنش بنویسم، گاه می خواهم از تلخی نبودنش  .

 

نه می شود از بودنت نوشت، نه می شود از نبودنت .  به هر حال نوشتن از تو سخت است .

 

از پاکی حرفهایت بنویسم یا از نجابت نگاهت  .

 

از عمق افکارت بنویسم  گویی مثل دیگران نیستی و در همه جا هستی  گویی می فهمی !

 

شاید بگویی زبان به اغراق گشوده ای و بیهوده قلم زده ای  .

 

 اما من می ترسم کم بدانم و از تو کم بگویم، و کی زیاد بداند  .

 

از شما و این کم گویی مرا ملامت کند .

 

گرامی ترین !  انگار نکن روی کاغذ قلم را به احساس می کشم  .

 

  نه این حقیقت است که خدا نازنینانی دارد بر روی زمین  !

 

به خدا وقتی از شما می نویسم افکار درذهنم، سرگردان تر از قلمم روی کاغذ است  .

منتظر

زندگی

نفس آزاد

تو همزبان بی صداترین فریادهایم هستی

حتی وقتی سکوت تنها حرفی است که برای گفتن دارم .

دقایقی در زندگی هستند که دلت برای کسی اونقدر تنگ میشه که

 میخواهی ان را از رویاتت بیرون بکشی و در دنیای واقعی

بغلش کنی .

تحمل گدایی از دوست داشتن آسانتر است و تحمل اندوه از گدایی همه

 شادیها آسانتر است

 

آغوش باز

 

 

آموختم که

 آموختم که  :  زندگي سخت دشوار است  اما من از او سخت ترم  !

      آموختم که  :  فرصتها هيچگاه از بين نميروند بلکه شخص ديگري فرصت از دست رفته

       را تصاحب ميکند !

     آموختم که  :  چشم پوشي از حقايق واقعيت آنها را تغير نميدهد  !

      آموختم که  :   تنها کسي که مرا در زندگي شاد ميکند  کسي است که بمن ميگويد  .

                                       تو مرا شاد کردي  .

     -آموختم که : مهربان بودن بسيار مهم تر از جنگجو بودن است !

     -آموختم که : خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد ! پس من نميتوانم همه چيز را دريک

       روزبدست آورم !

     - وبالاخره آموختم که : 

         سکوت قدرت بی انتهاست ، عشق نا پیدا ، هستی نا آشنا و دیدن بی انتهاست !

دل کندن

 

                                دل کندن خیلی سخت تر از دل بستن   است   .                                  

پس هیچ وقت به هیچ کس دل نبند  .

تا مجبور نشی از او دل بکنی  .

 

بعد از تو

 

احساساتم را می نویسم  .

 

نه بر روی گلبرگ که با رفتنت پژمرده شود  .

 

نه بر روی کاغذ که با رفتنت پاره شود  .

 

بر سنگی خواهم نوشت که اگر روزی رفتی و تنهایم گذاشتی  .

آن را بر قلبم بکوبم تا بعد از تو عاشق هیچ کس نشوم  .

 

پند

هيچوقت شخصيت خودت را براي کسي تشريح نکن .


چون کسي که ترا دوست داشته باشه به این حرفها نيازي نداره .


و کسي که ازتو بدش بياید باور نمي کنه .

هفت شهر عشق

شهر اول :  نگاه و دلر بایی

شهر دوم  :  دیدار و آشنایی

شهر سوم :  روزهای شیرین و طلایی

شهر چهارم  :  بهانه . فکر و جدایی

شهر پنجم  :  دورویی و بی اعتنایی

شهر ششم  :  بیوفایی

شهر هفتم  :  اشک . آه . تنهایی

حیران

بیا تا ...

 
بیا تا دوستی هایمان را با گلهای  سرخ  آغاز کنیم
 
و عشقمان را با گل های سفید

بیا تا با هم ماندن را به زیر وفا بسپاریم

و کلبه ی عشق را در بهار در کنار جنگل بسازیم .

بیا تا آسمان قلبمان را  آبی  کنیم

و تنها من و تو پرنده های آن باشیم .

بیا در کنار دریا همراه با پرستوهای عاشق آن ترانه ی عشق بخوانیم

 تا که دنیا باور کند عشق من و تو ماندنی است .

 

هرگز

پایان زندگی

گفتم زندگي چند بخش است؟

 گفت دو بخش ؟

گفتم كدامها ؟

 گفت : كودكي ، پيري

 گفتم پس جواني چه شد ؟

 گفت با عشق  ساخت    با  بي وفايي  سوخت    با  جدايي  مرد